سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















تب محبت

خدایا میخوام از تو بگم ؛با تو بگم .خدای من خودت خوب میدونی که در این شلوغ بازار دو روزه دنیا همه دعوا ها سر تو ،  هر کسی اومده از این محبوب دیراشنایش قد فهم خودش یه چیزی گفت؛ یکی فکر کرد تو همون خورشیدی، یکی فکر کرد تو همون ماهی، یکی فکر کرد اتشی که سرخیشو ازتو داره ...دیگه بگم یکی گفت فلانی میگه خدا سه تاست؛ پدر، پسر ، روح القدس، اون یکی اومد گفت:  نه بابا چرا تهمت میزنی ؟ ما کی گفتیم خدا سه تاست ،این سه تا در اصل یکی هستن اما خب در عین حال متمایزند .

جلل خالق، چطور میشه سه تا بود ، یکی بود؛ اما سه تانبود ؛ اما متمایز بود ...خلاصه اره خدای خوبم خودت دیگه بهتر میدونی چه خبره .

بزار انقدر بزنن تو سر هم تا خسته بشن ، غرض بنده این بود که از خدای خودم ، محبوب دلم ، همون که در احادیث قدسی گفته ؛ بنده های خوبم اونایی که واله و شیدای منن؛ نه، تازه بنده های بدم مثل مژده بدونین ، بدونین که ؛ اگه خبر داشتین که چقد دوستون دارم ، چقد بیادتونم چقد هوادارتونم ، از فرط شادی جان میدادید.خدایا بزار با اون اسم قشنگت صدات بزنم ، با الله. یا الله! ای که جامع همه صفات متعالی وخوب هستی ، افسوس که انطور که حق معرفتت هست؛  کس نتواند که تو را بشناسد، افسوس که همچنان در اول وصف تو مانده ایم ...

کاش  بچشیم طعم بنده الله احد بودن را ، اللهی که نهایت و کران و حد و قصوری برای او نیست .

یا الله ! شکرت که به نور توحید و این هدایت اشکار قلب ما را روشن فرمودی و ما را غرق در محبت و موهبت های خود کردی، کجا چنین خدایی توان یافت که هر جا و هر وقت رو به سوی او کردیم او را مشتاق تر از خود یافتیم.

ای اله من!  به خودت قسم خیلی دلتنگتم، اگر چه گفتی از رگ گردن به ما نزدیکی ؛اگرچه جایی نیست که در انجا باشم و از حضور تو خالی باشد ؛ اما احساس میکنم خیلی ازت دورم ، گمت کردم...بهتره بگم : گم شدم. 

 


نوشته شده در جمعه 89/8/21ساعت 8:1 عصر توسط مژده نظرات ( ) |


Design By : Pichak