سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















تب محبت

تقدیمی از طرف مژده به موج وبلاگی گلدختر:

گل دختر منو یاد یه خاطره شیرین که ازدوستی شنیده بودم انداخت؛

 در زمینی که تیکه ای از بهشته با صحن و سرایی سفید، پراز نور وعطر عاشقی به اسم مسجدالحرام بودم که یه خانم با وقار باحجاب منو به طرف خودش جذب کرد – به خاطر سبک پوشش، مثل شیعه ها بود- خودمو به کنارش رسوندم ..با لبخندی کنارش نشستم، حالا مونده بودم چطوری سر صحبت رو باهاش باز کنم، یاد سیب سرخی که تو کیفم بود افتادم ..بهش تعارف کردم ..با کمی مکث ازم گرفت، نگاه گرمی کرد وگفت:tank you

به پوشش اشاره کردم وگفتم: مسلمان؟ شیعه؟

گفت:no! مسیحی...

انگار که منتظر بود کسی ازش سوال کنه، با شور و هیجان شروع به صحبت کرد، با انگلیسی شکسته بسته ای که بلد بودم یه چیزایی فهمیدم؛

از تجربه هاش گفت ، از اینکه که موقع پوشیده بودن بیشتر احساس ارزشمندی وامنیت داشته ، و دیگه اینکه حجاب دراقوام گذ شته هم بوده واختصاص به قوم ومکتب خاصی نداره . از علاقه ا ش به راهبه ها، پوشش  زیبا وکاملشون که شکل زیبا ومعصومانه ای به اونها میبخشه ، و حالا اومده بود اونجا تا با مسلمونها که برای حجاب اهمیت ویژه ای قائلند بیشتر اشنا بشه.....

کاترین درست می گفت حجاب اختصاص به گروهی خاص نداره؛ حتی در کتاب مقدس هم حکم حجاب اومده:

نامه اول پولس حواری به تیموتاؤس 8:2-10

نامه اول پولس به قرنتیان 5:11-6/13-15

نامه اول پطرس3:5-5...

حالا با همه اینها صاحبان خرد خودشو ن قضاوت کنن، ایا...پذیرفتن حجاب برا مسلمونا و تشخیص کاربرد درست اون  این قدر سخته؟؟؟ اونم شیعه!!!

  

 


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 12:38 عصر توسط مژده نظرات ( ) |


Design By : Pichak