سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















تب محبت

   داشتم در مورد اقای پولس و نظریه محبتش مطالعه میکردم که...که چی ؟

 اینکه   عیسی مسیح فدا شد برای ما ، برای نجات ما ،و دیگه عمل به شریعت احکام لازم نیست ومحبت عیسی مسیح کفایت میکنه.

   که ناگهان زلزله های هفت ریشتری -داداشم و دخترش -از در وارد شدن.داداشم درحال اواز خواندن برا دخترش که ای ،من نعنا میخوام تورو تنها میخوام ..

و دخترش که گوله های اشک پهنای صورتش رو پر کرده بود..داد میزد : من عروس ..ک میخوام ،نعنا نمی ...خوام ،دروغ میگی تو منو دوسم نداری . 

   اره، همه ما ادم بزرگا وحتی این بچه با همه بچگی اش به خوبی این نکته رو درک کردیم که ادعای محبت و دوست داشتن عملی رو در پی داره ، اون عملی که مطابق خواست محبوب باشه وما رو به اون نزدیک کنه.

  حالا با همه اینا نمیدونم چطور ادعای محبت عیسی مسیح این محبوب دلها میشه بدون عمل  به شریعت احکام و شریعت موسوی که در تورات امده!

مگر عیسی - که درود وسلام براو باد-خود نگفت :((گمان مبرید که امده ام تا نقطه ای از تورات یا صحف انبیا را باطل سا زم .نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم .زیرا هر اینه به شما میگویم تا اسمان و زمین زایل نشود همزه یا نقطه ای از تورات  هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود .پس هرکه یکی از احکام، کوچکترین را بشکندو به مردم چنین تعلیم دهد در ملکوت اسمان کمترین شمرده شود .اما هرکه به عمل اورد و تعلیم نماید او در ملکوت اسمان بزرگ خواهد شد)).انجیل متی باب 5،ایه 17-19.

 


نوشته شده در سه شنبه 89/5/26ساعت 3:9 عصر توسط مژده نظرات ( ) |

تازگی ها با یه دوست خوش ذوق اشنا شدم .در  شروع این دوستی تصمیم گرفتیم  سفری داشته باشیم .خلاصه زدیم به جاده ،ولی چشمتون روز بد نبینه ،یه جاده پرپیچ وخم،پرازپستی وبلندی،دریغ از علایم درستوحسابی،ما هم که نا اشنا به جاده .خودتون فکرشو بکنید دیگه چه شود.

درحس وحال این رانندگی نه چندان لذت بخش یه سوالی ذهنم را تسخیر کرد ،به دوستم گفتم :ارمیا ! زندگی ما هم مثل این جاده میمونه ،مگه نه.پرازچاله وپستی وبلندی وناشناخته ،برای اینکه بتونی جاده زندگی روبه خوبی پشت سر بزاری وبه مقصد برسی نیاز به وسیله ای مطمئن ،نقشه ای دقیق وتابلو های راهنما داری.

-ارمیا هم دقیق و اروم با لبخند ملیحش به حرفام گوش میکرد،گاهی هم مزه میریخت ومی گفت:مثل اینکه سختی راه به مغزت فشار اورده..-

راستش ارمیای عزیز! ا هرچی زوایای زند گیم رو زیرورو میکنم وکتاب مقدس رو مرور میکنم میبینم برای این هدف خیلی کاربرد نداره ،این محبتی که گفته میشه احساس میکنم راه را به خوبی برام روشن نمیکنه..

اما ارمیا حرف جالبی زدکه منو به فکر فرو برد،گفتش که:اما من یه مکتبی رو میشناسم که برا لحظه لحظه زندگیت برنامه داره، حرف داره ،دقیق وکاربردی، ازاون لحظه که ازخواب بیدار میشی تابیرون رفتن از منزل و ارتباطات مختلف اجتماعی و فردی ،غذا خوردن ،خوابیدن و...هرچی که دلت بخواد و این مکتب چنان زندگی مسالمت امیز و موفقی را برایت به تصویر میکشه که نگو ...

 همینطور بهت زده که نگاهش میکردم پرسیدم :خب این مکتب ،نظریه پردازی کدوم دانشمند بزرگی ؟

گفت: این مکتب پیام خداست که توسط پیامبرش فارقلیط، که  درکتاب مقدس هم به او بشارت داده شده،به مردمان رسیده. که همان پیامبرمسلمانان حضرت محمد است .

و با شنیدن این حرفا دیگه این سکوت و تفکر بود که منو فرا گرفت...فکر فارقلیط...محمد...سعادت ...شایدم راهی نو!


نوشته شده در یکشنبه 89/5/17ساعت 4:39 عصر توسط مژده نظرات ( ) |

دیروز رفته بودم نمایشگاه ،غرفه ای اختصاص به شیطان پرستها داشت، ازعلایم وعقاید  گرفته تا مدل ارایش مخصوصشون ،خودمونیم چقدم زشت بودن .اخه یکی نیست بگه طبع زیباپسند انسانیتون کجا رفته..ازاین گذشته درشگفتم که قحطی خدا اومده مگه ،که شیطان را می پرستن !

اوناکلیساهم دارن ،‏اره بابا بنده خداها-ببخشیدبنده شیطونها-کلیسام میرن،تازه یکی ازعلامتاشون هم صلیبه امابرعکس،حالا نمیدونم این شباهتشون به مسیحیان ازچه جهت ،مسیحیان که  شیطنون نمی پرستن .اونطور که ما شنیدیم وخوندیم، خدای مسیحیاکسی که سه بعد داره یکی پدر ،یکی پسر،یکی هم روح القدس،که درذات یکی هستند اما درعین حال متمایزند،اگرچه این خدا هم یه کم زیادی درک نکردنی..به هر حال همین خدای مظلوم که هرلحظه یه شکلی ازش تعریف میکنن  خودش بهتر میدونه. 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/5/3ساعت 9:27 صبح توسط مژده نظرات ( ) |

معمولا تا تصمیم به انجام یه کاری میگیری رو صندلی داغ میشوننت ومیگن انگیزه شمااز این کار چیه؟

اما انگیزه منو این بلاگستان:

علاقه مندبودم با مسیحیت عمیق تر اشنا بشم،بنابراین تصمیم گرفتم از فضای اینترنت استفا ده کنم تا ازدوستان مسیحی کمک بگیرم.*به همین سادگی*


نوشته شده در یکشنبه 89/5/3ساعت 8:36 صبح توسط مژده نظرات ( ) |


Design By : Pichak